گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

آشنای محترم!
اگر گشتی و گشتی و گشتی تا آدرس این‌جا رو پیدا کنی و از راهی به جز رضایت خودم این‌جا رو پیدا کردی، حضورت در این‌جا و خوندن پست‌ها از طرف‌ت اشتباهه!
هم می‌فهمم، هم ناراحت می‌شم...
اگر با این خیال وارد شدید که قراره متن های ادبی جالب و دوست داشتنی بخونید، باید بهتون توصیه کنم که وقت‌تون رو تلف نکنید...

آخرین مطالب

۱۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

کارای سخت هم قشنگ‌ان و هم ادما رو قشنگ میکنن

۳۰ آبان ۹۵ ، ۱۸:۴۵

حال خوب!

۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۹:۳۷

تو ده ما اذان گفتن...

۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۷:۳۷
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۲ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۵

من همه‌ی دفعاتی که توی کلاس هوار زدی و خوندی رو به خودم گرفتم!

۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۹:۳۹

پدر خواب می بینن که مادر اومدن و دارنبهشون لب خند می زنن و من خواب می بینم که دوباره ختمه و دارم زار می زنم.

۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۱

قبل از این که از در حیاط برم بیرون جوراب هام رو درآوردم، از در حیاط وارد شدم و قطره های آب از روی زمین ریختن روی پاهام و خیسشون کردن...

هنوز به تور والیبال نرسیده بودم که همه ی لحظه های آخرین بارونی که پارسال توی بهار اومده بود و با زهرا توی حیاط دعا کردیم یادم اومد.

اول دعا کردم که مادر خوب شن، بعدش گفتم که هر چی صلاحه...

#فاتحه

۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۱:۱۵

ما الان باید شب سکوت کویر بذاریم تو گوشمون و از پنجره بارون رو نگاه کنیم، یا حتا باید بخوابیم.

ولی

داریم می ریم مدرسه!!

۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۵:۵۹

من هنوزم گاهی یاد اون صدایی می‌افتم که پشت سر هم می‌گفت: «مادر مرده؟ آره؟» 

و هیچ‌کس دهن اون بچه‌ رو نمی‌بست حتا وقتی که اون جمله رو به پدر گفت...

۱۴ آبان ۹۵ ، ۲۰:۲۵

دیروز صبح داشتم فکر می‌کردم که چرا من حتا یه دونه عکسم ازش ندارم که خودم گرفته باشم!

بعد دیدم ازش عکس گرفتم فقط عکس‌ها دست من نیس!!

یعنی برعکس شده

معمولن من یه قسمتی از عکس‌هایی که گرفتم رو رو نمی‌کنم، حالا یه سری عکس توی کویر ازش گرفتم که خودم ندارمشون!!!

ولی اون عکس‌ها از قشنگ‌ترین پرتره‌هایی‌ن که تا حالا گرفتم. 😌

۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۵۴