تو راه برگشت از بیمارستان، وقتی دلم ریشه ریشه شده بود از گریه و کلافهگی محمدعلی و بیحالی و برق پنهان چشمهای محمدحسین،
مصطفا معجونی از چاووشی، زانیار، امید نعمتی و مهدی یراحی به خوردم داد، که توی هر کدومشون حداقل یک جمله از حرف دلم بود!
حرف دلم که هیچکس نمیفهمدش...
خندهی مصطفا یا حتا فقط سرحالیش، بههههترین رفعکنندهی ناراحتی عه برام...