گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

آشنای محترم!
اگر گشتی و گشتی و گشتی تا آدرس این‌جا رو پیدا کنی و از راهی به جز رضایت خودم این‌جا رو پیدا کردی، حضورت در این‌جا و خوندن پست‌ها از طرف‌ت اشتباهه!
هم می‌فهمم، هم ناراحت می‌شم...
اگر با این خیال وارد شدید که قراره متن های ادبی جالب و دوست داشتنی بخونید، باید بهتون توصیه کنم که وقت‌تون رو تلف نکنید...

آخرین مطالب

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

- ما استخاره کردیم

- اومد که فرقی نداره

- مادر بعد از یه مدت گفت خسته شده

- عمل کردیم و به همون روالی رف جلو که می‌دونی

- اگه عمل نمی‌کردیم هم آخر سرطان همین می‌شد

آره!

آخرش همین می‌شد ولی خیلی چیزای وسطش نمی‌شد.

خیلی چیزا...

۱۴ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۵

- زهرا!

ینی یک قدم نزدیک‌تر...

۰۴ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۵۵

چشم‌هام هنوزم می‌تونن با دیدن عکس شما شونه‌هام رو به شدت تکون بدن! 

مغزم هنوزم می‌تونه با فکر کردن به روزی که اومدم و کنارتون دراز کشیدم، آب بدنم رو خالی کنه!

گوشام هنوزم می‌تونن با شنیدن در مورد اکسیژن، مغزم رو یاد اون کپسولی که هنوز هم بی‌مصرف تو خونه‌س بندازن و مغزم کاری کنه که سر کلاس صورتم خیس شه!

نه فقط چشم و گوش و مغزم من رو یاد شما می‌ندازن، که هر چیزی یه جوری به شما ربط پیدا می‌کنه!

۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۳