گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

آشنای محترم!
اگر گشتی و گشتی و گشتی تا آدرس این‌جا رو پیدا کنی و از راهی به جز رضایت خودم این‌جا رو پیدا کردی، حضورت در این‌جا و خوندن پست‌ها از طرف‌ت اشتباهه!
هم می‌فهمم، هم ناراحت می‌شم...
اگر با این خیال وارد شدید که قراره متن های ادبی جالب و دوست داشتنی بخونید، باید بهتون توصیه کنم که وقت‌تون رو تلف نکنید...

آخرین مطالب

چرا؟؟

سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ب.ظ

بودنش آرامشه انگار برام!!

چرا واقعن؟

روز تشییع که نشسته بودم کنار قبر و یک ریز گریه می‌کردم، می‌فهمیدم که بهم نگاه می‌کنه!

دوس ندارم اشکم رو ببینه، اصلن دوس ندارم. نگاه می‌کرد ولی...

وقتی که سنگ لحد رو گذاشت و خاک ریخت و ردیف بعدی سنگ و خاک و ردیف بعدی و خاک، دور خاک نشستیم.

مصطفا بهم گفت، دستت رو با فشار بکن تو خاک و هفت تا اناانزلنا بخون! دستم رو روی خاک فشار دادم ولی جون نداشتم.

وقتی که اومدم خونه عکس‌ش رو دیدم که دو دست‌ش رو توی خاک فرو کرده.

فرداش که رفتیم بهشت زهرا، جای دستاش بود، دستم رو گذاشتم جاش...

#خودش

۹۵/۰۲/۲۱

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.