خانهای کنار ابرها
پنجشنبه, ۹ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ
توی فیلم، وقتی مادربزرگ مریم فهمید که پسرش شهید شده، گیج و گنگ توی حیاط راه میرفت و در و دیوار حیاط و آسمون رو نگاه میکرد.
یاد خودم افتادم.
وقتی که فهمیدم مادر دیگه رفته، رفتم توی حیاط تا یه جای خلوت زیر آسمون خدا پیدا کنم، ولی نبود! همه جا آدم بود، همه جا!
۹۵/۱۰/۰۹