گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

آشنای محترم!
اگر گشتی و گشتی و گشتی تا آدرس این‌جا رو پیدا کنی و از راهی به جز رضایت خودم این‌جا رو پیدا کردی، حضورت در این‌جا و خوندن پست‌ها از طرف‌ت اشتباهه!
هم می‌فهمم، هم ناراحت می‌شم...
اگر با این خیال وارد شدید که قراره متن های ادبی جالب و دوست داشتنی بخونید، باید بهتون توصیه کنم که وقت‌تون رو تلف نکنید...

آخرین مطالب

۵۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

این رو استوری گذاشتم و همه فکر کردن یکی اومده و منو گرفته😐😐😐

درسته عکس و متن بدجنسی بود ولی خب لامصبا تاریخ رو حواستون نیست چرا؟😂

۱۹ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۴۲

همینم کم مونده حکم و پاسور بازی کنم! 😐😐😐😐

۱۸ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۴۲

فقط چهار روز مونده ولی من هنوز آماده نیستم براش!!!

نمی خوام بزرگ شم!

همین جا رو دوست دارم...

۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۴۶

به خاطر خوابی که دیدم، تازه داشتم به پلی تکنیک علاقه مند می شدم که پسره گتد زد به همه چی...

۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۵۸

یه کرم خاصی تو وجودم هست که می گه یه توئیت بفرستم برای کانال که:

پسره ی بی شعور!

گذاشتی یه ترم کامل بگذره، انتخاب واحد بگذره، بعد تازه افتادی دنبالم که ببینی کی ام و کجام؟؟

اساسا هم من قرار نبود از تو کمکی بخوام!

همه ی اینا به کنار، چه طور به خودت اجازه دادی که دهنت رو باز کنی و در مورد خوب یا بد بودن چادر من نظر بدی؟؟





کاش یکی اون جا بود که می خوابوند تو دهنش...

کاش یکی اون جا بود که دل شکسته ی من رو می دید و فقط بغلم می کرد...

۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۲۹

I hate that I love you SO...

۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۲۱

حتا اگه تو عوض نشده باشی (که من این طور فکر نمی کنم)، احساس می کنم من دیگه عوض شدم و از این غصه هایی که نمی بینی شون خسته شدم! :)

۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۴۵

امروز یه سر رفته بودم مدرسه.

دلم یک ذره شده بود برای لب خند قشنگ ش!

وقتی نشسته بودم و با هم صحبت می کردیم، یاد اون روز افتادم که بردم توی دفترش، پرسید چته؟ زدم زیر گریه...

هیچی بهش نگفتم. اصلا هم یادم نیس که چی شده بود لابد حساسیت های پیش دانشگاهی انباشته شده بود :دییی

بغلم کرد و حال خوبش رو بهم قرض داد...

امسال، توی دانشگاه، پاک قشنگ م رو کم دارم. خیییییلی کم دارم. اون قدری که چندبار تو صحن دانشگاه فکر کردم دیدمش!!

دلم برای نگاه پر از دل گرمی روزانه ش تنگ شده...




چرا باید از آدمای قشنگ زندگی م دور باشم؟!

۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۴۲

شاعر شدم

که وقتی با موی پریشان

در آغوشم  پرسه می‌زنی


شعر مردان غریبه را

زیر گوشت زمزمه نکنم!


#علی‌سلطانی


🙄

۱۵ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۵۰

به خاطر آقای پورسعید نیکانی، مرا شسته و گوشه ای گذاشت...

۱۴ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۳۵