گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

به گوشه‌های پنهان سرک نکشید!!

گوشه

آشنای محترم!
اگر گشتی و گشتی و گشتی تا آدرس این‌جا رو پیدا کنی و از راهی به جز رضایت خودم این‌جا رو پیدا کردی، حضورت در این‌جا و خوندن پست‌ها از طرف‌ت اشتباهه!
هم می‌فهمم، هم ناراحت می‌شم...
اگر با این خیال وارد شدید که قراره متن های ادبی جالب و دوست داشتنی بخونید، باید بهتون توصیه کنم که وقت‌تون رو تلف نکنید...

آخرین مطالب

۵۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است



"... دریادلان راه سفر در پیش دارند

پا در رکاب راهوار خویش دارند..."



از کودکی صدای محبوبم صدای سراج بوده!

همیشه هم بابا می دونستن برا سر حال کردنم و جلوگیری از غر زدنم کافیه کدوم ترکش رو بذارن! (حالا اونم بعدن می ذارم)

سال سوم وقتی این شعر حمید سبزواری رو تو کتاب ادبیات خوندیم، داشتم بال در می آوردم!!

به جای صدای معلم صدای سراج تو گوشم بود...

یه فاتحه برای سبزواری و سلحشور هم بخونیم! :))

۲۱ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۴۵

 


"... از خون جوانان وطن لاله دمیده

وز قامت سرو قدشان، سرو خمیده

در سایه ی گل بلبل از این غصه خمیده

گل نیز چو من در غم شان جامه دریده..."

 

 

حرفی ندارم دیگه!

صدای شجریان به خوبی گویاست...

۲۱ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۳۵

از سرودها که بگذریم، دو تا ترک دیگه هستن که اگه چند دقیقه تو مزار شهدا قدم زده باشی و احیانا بغض کرده باشی، به راحتی تیر خلاص رو می زنن و اشکت رو در می آرن و سبکت می کنن...

۲۱ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۲۵



"...ای انسان چون شهادت سرآغاز زندگی ست
مرگ سرخ رمز آزادی و راز زندگی ست..."



این از اون سرودهاست، که از بچه گی همیشهههه مو به تنم سیخ می کرده و می کنه!
خیلی دوستش دارم و همیشه دلم می خواست به عنوان سرود اجراش کنیم ولی نشد...

۲۱ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۱۷

 


"...قسم به فریاد آخر

به اشک لرزان مادر..."

 

 

این سرود همیشه باعث شده من بغضم بگیره و با توجه به متنش من هیچ وقت نفهمیدم که چرا تو مدرسه با کلی مسخره بازی و دست زدن می خوندیمش و هیچ کس هیچی بهمون نمی گفت!!

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۵۲



"... یک جهش مانده تا برکنی دام

یک قدم مانده 

یک خیز 

یک گام..."



بابا می گن که این سرود مجاهدین بوده!

اگه هم دقت کنیم، به جز شهید، اسم و نشونی از اسلام نیست.

مثلا در کنار کلمه ی "جمهوری"

با این حال، من عاااااشقشم!


۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۴۸

از اون جایی که دلم یه ذرررررره شده برای حال و هوای مدرسه تو دهه ی فجر(که به جز مسابقه ی سرود، هییییییچ نوآوری و خلاقیتی نداشت)، دارم خودم رو با سرودها خفه می کنم! :دیییی

چندتاشون رو می خوام بذارم این جا!

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۲۳

کاش

یکی

به

حامد

همایون

می‌گفت

لازم

نیست

برای

ایران

آواز

بخونی

:||

خب بابا! شعر ملی اقتدار می‌خواد! استحکام می‌خواد! یه‌طوری آواز می‌خونه آدم رقصش می‌گیره -_- 

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۴۲

انگار نشسته بودی تا ساعت ۰۰:۰۰ بشه!

انگار نشسته بودم تا ساعت ۰۰:۰۰ بشه!

نمی‌دونم چرا، ولی می‌دونستم که اگه هر کی هم نیاد، تو می‌آی...

اگه هر کی هم حواسش نباشه، تو حواست هست...

اشکم رو در آوردی!

از اون اشک قشنگ‌ها که آدم حالش خوب می‌شه...

دلم برامون تنگ شده عزیزکم! خیلیییی!

خدا حفظت کنه برام.

خدا حفظم کنه از اذیت‌کردنت...

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۰۵

یعنی من نوزده‌ام رو هم بدون تو جشن بگیرم؟؟!

۱۹ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۵۸