فحش پنهان

من آدمی نیستم که به هر کسی که دو تا ایموجی قلب برام می‌فرسته، بگم عزیزم...

کاش بفهمی که اون عزیزم مثل یه فحشه!!

حق؟!!

می‌گه: آخرش حق به حق‌دار می‌رسه!

می‌گم: :)

می‌گه: نمی‌رسه؟

می‌گم: چرا عزیزم می‌رسه...

ولی تو دلم فریاد می‌زنم نههههه! نمی‌رسه! یعنی، نرسیده! نرسیده که تو الان با سهمیه‌ت کنار من درس می‌خونی!

نرسیده که تو که نصف کلاس‌های فیزیک رو نیومدی و حتا متن درس‌نامه رو کامل نخونده بودی، نمره‌ت از من بیش‌تره!

نرسیده که زرت و زرت فیزیولوژی رو تقلب کردین و حالا زبونتون از زبون گاو هم درازتره برا نمره‌تون!

نرسیده که با موس‌موس کردن جلو استاد نمره می‌گیرین!

نرسیده و خسته‌گی به تن من موند به خاطر حقی که ازم گرفتینش و حوصله ندارم باهاتون بجنگم!

بهمن

قشنگ‌ترین ماه سال، ماه قشنگ من، شروع شده!

ولی

یه ترس خاصی ته دلمه از نوزده ساله شدن...

از اون جمله‌ها

مصطفا یه شب نشسته بود رو مبل، بعد هی ویس روحانی رو پلی می‌کرد که: تا تاریخ تاریخ است، تاریخ است!

بعد هاااار هاااار می‌زد زیر خنده😂

دقایقی پیش مامان گفت: هر آدمی، خودشه!

بعد مصطفا یه نگاه به من کرد گفت از اون جمله‌ها بودا😂

گفتم: تا تاریخ تاریخ است، تاریخ است! دانشگاهی که دانشگاه نباشد، دانشگاه نیست!

دوباره هاااار هااااار زد زیر خنده😂

اشکم دراومد انقد خندیدم...